اول اولش - بانوی سراچه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























بانوی سراچه

گاهی می تونی تنهاییت رو با خودت نصف کنی.یعنی خودت می شی شریک تنهایی هات.چطوری یه دونه سیب رو بین دو نفر تقسیم میکنی؟ درست همونجوری! و اینجوری دو بار تنها میشی.

گاهی هم اضطرابت رو با خودت نصف کن .ولی این یکی یه دونه درمان حتمی داره که معجزه میکنه:

                                                                الا بذکر الله تطمئن القلوب

گاهی میشه همه با تو هم نفس بشن.مثله یه جعبه شکلات که به همه تعارف میکنی.

ولی میشه گاهی تنهایی تو مثله یه دونه شکلات  واسه یه جمع بزرگ باشه. باید پیشت بمونه و درباره ی اون با کسی حرفی نزنی.


حتی نباید وبلاگی ش کنی!

 

پ.ن : یک ربع از سال گذشت...


نوشته شده در شنبه 87/4/1ساعت 6:27 عصر توسط دها نظرات ( ) |

به نام خدا

 

رضوان عزیز بنا به یک دانه  موج وبلاگی دعوتم کردند و کمی تهدید که وای به حالمان اگر از زیرش در برویم!

خواسته اند یه موج می خوام راه بندازم روز شهادت حضرت زهرا (س) البته برای خواهرها اینجوریه که یه پست دو محتوایی می ذارن رو وبلاگشون محتوای اول اینکه حضرت زهرا (س) موقع شهادت 18 سالشون بوده یعنی الگوی دختر جوان شیعه ! بدون حرف اینکه نمی دونم نمی شه به حضرت زهرا (س) رسید و ... و این حرف ها خدایی چقدر سعی کردن از حضرت (س)  پیروی کنید . و محتوار دوم هم اینکه هرکس وبلاگ خودش رو فاطمی نقد کنه . که چقدر آرمان های وب نویسیش فاطمی بوده . و بعد هم هر تعداد از خواهر هایی که بنده نمی شناختم رو می تونن برای این موج دعوت کنند . برادر ها هم با دعوت از خواهرانی که اسمشون نیست می تونن تو این موج شرکت کنند »

1.من که خودم کلی مشکل حل نشده دارم چطوری میتونم بیام الگوهایی که نگرفته ام رو برای بقیه شرح بدم؟من هنوز نمیدونم اگه بخوام فاطمی باشم چه جوری باید برم دانشگاه؟یا به نسبت فاطمی بودن  واسه چه درسایی کنفرانس دادن جایزه؟ حد ضرورت صحبت با اساتید مرد چقدره؟ توی کلاس چه مباحثی ایجاب می کنه که وارد بحث بشیم؟ برای خرید وسایل لازمه بریم بازار یا نه؟ و هزار تا سوال دیگه.

حالا من بیام بگم : دوستان همچون بانوی دو عالم فلان کنید.

ولی یک چیزی رو میدونم و می تونم بگم که بنا به سخنان و رفتار های بانو فقط یک چیز همیشه و در هر شرایطی باید حفظ و انجام بشه.دفاع از حریم ولایت.

2.من نمیدونم وبلاگ فاطمی چه خصوصیتی داره که بر مبنای اون وبلاگم رو نقد کنم.ولی حرف من همیشه این بوده است :

و امیدم بر این است که بنده نیز باشم.


نوشته شده در دوشنبه 87/3/27ساعت 4:38 عصر توسط دها نظرات ( ) |

همیشه بعد از امتحان های فلسفه دچار هنگینگ مغزی میشم .که اگه سخت هم بوده باشه اوضاع وخیم تر میشه.مثل دیروز! که حاصل تمام فلسفه خوندنم شده بود اینا :

دوست دارم خاله بشم ولی خواهر نداشته باشم.
دوست دارم توی دریا شنا کنم ولی خیس نشم.
دوست دارم بچه داشته باشم ولی هر وقت حوصله شو نداشتم ، بردش(برود ش).
دوست دارم شکلات فندقی بیسکوییتی بخورم ولی جوش نزنم.
دوست دارم 5 ساعت پشت سر هم کتاب بخونم ولی چشمام درد نگیره.
دوست دارم 6 ساعت بنویسم ولی دستام درد نگیره .
دوست دارم برگردم به خیلی قدیم ترا!

 و در نهایت همسرم فقط یک جمله گفت : امتحانتون خیلی سخت بود ؟؟!

 

 پ.ن :1. اونی که اون پایین پایین گذاشتم ، نشون میده که چند وقته بانوی سراچه هستم.(روز شمار زندگی مشترک!)
2. اگر پای داد و قال در میون باشه خوب میشه از چیزی دفاع کرد یا با آن ستیز. چرا کسی نیومد با مدارک حقه ی شیعه و سنی مخالفت کنه؟
3. نماز بی ولای او عبادتی ست بی وضو              به منکر علی بگو نماز خود قضا کند

 


نوشته شده در جمعه 87/3/24ساعت 10:53 صبح توسط دها نظرات ( ) |

به نام خدا

 

 

برای ادامه بحث از لینک هایی استفاده کردم که دوستانی قبل از من به آنها پرداخته اند.از همه ی این دوستان ممنونم.

 

آیه ولایت

آیات ولایت

آیات ولایت در قرآن

بازمانده غدیر

فدک 1

فدک 2

فدک 3
مدارکی از اهل سنت مبنی بر ظلمشان به اهل بیت


نوشته شده در چهارشنبه 87/3/22ساعت 5:32 عصر توسط دها نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دوستان عزیز سلام.به خاطر تاخیر زیاد عذر خواهی میکنم.چون این تعطیلات رو در سفر بودم و به دور از تکنولوژی بشر!اینتر نت.

واما بعد....

 

مهم ترین مسئله ای که باعث تمایز شیعه و سنی میشود این است که شیعیان بنا به فرموده ی پیامبر اکرم(ص) پس از ایشان رهرو ولایتی شدند که پیامبر خود تعیین نموده بودند.

 مسئله ی جانشینی پیامبر اینقدر حائز اهمیت بود که ایشان از ابتدای شروع رسالت در جاهای مختلف به بیان آن پرداختند و علی (ع) را چندین بار قبل از اتمام حجت در غدیر به همگان معرفی نمودند.

عشیره اقربین را می دانیم که پیامبر خویشانش را دعوت نمود و غذایی تدارک دید و پس از آنکه همه ی میهمانان گوش به زنگ شدند حضرت دعوت خود را آشکار کردند و فرمودند : آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ هرکس مرا یاری کند برادر جانشین و وصی من میشود .پیغمبر خدا این جمله را 3 مرتبه تکرار کردند و هر 3 مرتبه فقط علی (ع) برخاست.پیامبر دست علی (ص) را گرفتند و فرمودند : این برادر و جانشین و خلیفه ی من است.( تاریخ ابى الفداء، ج 1، ص 116 ).

 

حدیث منزلت را هیچ یک از علمای اهل سنت رد نمی کنند و فقط میگویند که متواتر نیست اما میر حامد حسین و علامه امینی ثابت می‌کنند که این حدیث  متواتر هم است.

هنگامی که رسول‌اکرم برای غزوه‌ی تبوک می‌رفتند علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود در مدینه قرار دادند. امیر‌المؤمنین از این قضیه ناراحت شدند و فرمودند: یا رسول‌الله آیا می‌خواهید من را در بین زنان و کودکان تنها بگذارید.

حضرت رسول‌اکرم فرمودند: «انت منّی بمنزله هارون من موسی‌الا انّه لانبیّ بعدی»

 یعنی امیر‌المومنین علی علیه‌السلام هر نسبتی را که هارون با موسی داشت با رسول اکرم دارد مگر نبوت چون بعد از رسول‌ مکرم اسلام هیچ پیغمبری دیگر نخواهد آمد.

حال نسبت بین هارون و موسی : در قرآن موسی هنگامی که به نبوت منصوب می‌شود از خدا چند چیز می‌خواهد.یکی از آنها قراردادن وزیر برای خود است: «و اجعل لی وزیراً من اهلی‌ هارون اخی»، وزیر به معنی کسی است که قسمتی از بار سنگین تبلیغ رامتحمل شود. «اُشدُد بِه اَزری» یعنی خدا یا پشت مرا به او گرم کن و او را در کارهای من شریک کن.
در جای دیگر وقتی موسی با بزرگان بنی اسرائیل
 به کوه طور می‌رفت به هارون گفت: «یا هارونَ اخلُفنی فی قَومی» هارون! در میان قومم جانشین من باش. و هیچ کسی انکار نمی کند که جانشین حضرت موسی (ع) ،هارون بوده است.

پس وقتی که رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله به علی علیه‌السلام می گوید: انت منّی بمنزله هارون من موسی یعنی علی علیه‌السلام حداقل تمام نسبت‌هایی که بین این دو نفر در قرآن ذکر شده را دارد.

 

تا اینجای بحث را داشته باشید تا در پست بعدی به آیه ولایت و حدیث ثقلین و واقعه ی عظیم غدیر خم  بپردازیم.

ان شاء الله پس از پایان مباحث و ادله های تاریخی و نقلی ‍،‍ به پاسخگویی شبهاتی که به هر یک از  این مستندات وارد میکنند خواهیم پرداخت.


نوشته شده در یکشنبه 87/3/19ساعت 7:40 عصر توسط دها نظرات ( ) |

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

Design By : Pichak

Archive

Links

Specific

Design

دها
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.

Menu

Others