• وبلاگ : بانوي سراچه
  • يادداشت : ديگر نمي گويم كسينجر!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 26 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دفترچه هاي بي خاطره 

    سلام

    جالب اينجاست که يک کارکرد دوگانه و يا انديشه متضادي از مساله امام زمان در ميان علما بود ناظر بر اين مفهوم که:

    علماي دوره پهلوي به 3 دسته تقسيم ميشدن دسته درباريان که توجيه گر حکومت پهلوي بودن

    دسته اسلامگرايان و علماي منفعل و خنثي که وارد عرصه تقابل با طاغوت نشدن و دسته سوم اسلامگراياني که تقابل رو ترجيح دادن

    از دسته اول بگذريم ميان دسته دوم اين انديشه بود که روزي بالاخره امام زمان خود ظهور ميکنه و ظلم رو از ميان بر ميداره و نيازي به حرکت ما نيست چرا ؟ چون امام زمان بر طبق روايات در شرايطي به مرحله ظهور ميرسند که ظلم همه جا را فرا گرفته ... لذا از ميان بردن ظلم به دست غير معصوم به زعم آنها راهي نيست که به ظهور امام زمان کمک کنه ... اما دسته سوم خلاف اين رو برداشت کردند ...

    در اينکه انديشه طيف اسلام گرايان سياسي وامدار غيبت امام زمان بود ترديد نيست اما حتي به پيش از اين برميگرده به حرکت امام حسين در تقابل با جبهه حاکم زمان خود ...

    راستي آقاي دکتر به ساير مکاتب فکري غير از اسلامگرايان در تقابل با پهلوي اشاره کردن ؟

    بر خلاف هارتلند که توسط مکيندر انگليسي در اوايل قرن 20 که ايران فقط بخشي از آن بود طرح شد اما Brainland اصطلاحي نيست که در ادبيات ژئوپلتيک سابقه داشته باشه و يا بنده از آن بي اطلاعم احتمالا دکتر عباسي خود اين واژه رو ابداع و استفاده ميکنه که اگه چنين باشه شايسته تقدير و افتخاره که يک ايراني به چنين درجه اي رسيدن