سلام ممنونم كه به وبلاگمون اوميدن راستش من كتاب هاي نام برده رو نخوندم پس ترجيح مي دم در مورد اين موضوع خاص صحبت نكنم!
اما در اين مورد كه بيان كردين فرهنگاي هدايت شده را در قالب و وسايل ارتباط به ماها و جامعه ما ارزاني مي دارند باهاتون موافق هستم ! و اين هدف ارتباط هستش...!
شاداب باشيد
سلام
مدتي نبوديد؟؟!!!
نفهميدم!!!
همين!
حرف نداشت . موافقم !
كاش ميتونستم منتخبت كنم تا همه متنت رو ميخوندن
چي بگم كه...
خب حرف حساب كه جواب نداره.
يا علي.
از اينكه به وبلاگ من سر زديد متشكرم .
متاسفانه ايشان تصادف كردند.
دوستدارتان مهاجر
اين نشون ميده كه بايد اندكي چشم ها را شست اون آدم هايي كه شما نام برديد لزوما آدم هاي بدي نيستن اين نوع نگاه ماست كه اون ادم ها رو بد نشون ميده
چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد ...
بانوي خانه نقلي اميدوارم بانوي قلب بزرگ خانواده محترمتان هم باشيد.
هفته معلم را به شما دانشجوي عزيز تبريك ميگوييم
اگر حوصله كردي به ما هم سر بزن
اونهايي كه شما نام برديد همه خارجي بودند و نامسلمون...
چي بگم از مدعيان دينداري؟؟
يا علي
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري
چه شيوا مينويسين روان و جاري ... هرچند الزاما ممكنه همراه شما در محتواي متن نباشم ولي خوشم مياد از سبك نگارشتان
برخورد تمدنهاي هانتينگتون رو بايد شنيده باشيد برخوردي كه استحاله بالايي براي ساير تمدنهاي غير ليبرال به ارمغان مياره و جايگاهي مطمئن براي ليبراليسم مورد نظر ايالات متحده ...
من به ارزش گذاري نمي پردازم كه اين درست است يا نيست
آنچه هست دهكده روز به روز كوچكتر شده اي كه به سوي يكسان سازي فرهنگي پيش ميره و اين يك نتيجه داره: فرهنگهايي كه ابزار توسعه كمي و كيفي خود را براي دنياي پر تلاطم امروزي ندارن ناچار از استحاله در فرهنگ مسلط جهاني هستن فرهنگي كه نه تنها ابزار سخت افزاري داره كه اجازه تفكر رو به نظريه پردازهاي خود ميده تا قدرت انطباق با تحولات جهاني رو فراهم كنند براي بقاي فرهنگ و ارزشهاي مورد نظر خود اما...
اما در جايي كه انديشه و تفكر آزاد مورد سنجش حقوق جزايي و كيفري قرار ميگيره نبايد انتظار پويايي فرهنگي نيز داشت جايي كه استاد در دانشگاه و مركز انديشه ، خود را سانسور ميكند از دانشجوي جوان چه انتظار كه فرا گيرد آنچه را كه به باروري تفكر و انديشه ياري ميرسونه
انديشه و تفكر چارچوبي فرا حكومتي داره ما تحمل نداريم انديشه را از چارچوب هايي خارج كنيم كه قدرت مركزي به بهانه حفظ خود آن چارچوب را تدوين كرده و نتيجه جالب نيست ، نتيجه آنكه فرهنگ از پويايي خود باز مي مونه و توان خودش رو در نزاع با فرهنگهاي مهاجم از كف ميده چون تئورسين هاي فرهنگي كشور بجاي آنكه آزادانه بينديشند و انديشه خود را در كانالهاي تخصصي براي نقد و بررسي ارائه كنند ناچارند انديشه خود را تابعي از چارچوب هاي قدرت محور و مصلحت محور حكومتي قرار بدهند كه بهره وري چنين سيستمي براي فرهنگ بومي در قياس با سيستمهاي آزاد كه انديشه متخصصين خود را مشمول حقوق جزايي قرار نميدهند به شدت پايين مياد و اين تفاوت سيستمهاي توليد فرهنگ در كشورهاي مختلفه فارغ از محتواي فرهنگي و فارغ از ارزشگذاري
موفق باشيد
فيلمش را ديدم
فكر كنم فهميدم چي مي گيد!
از اين ضد حال ها در زندگي زياده!
موفق باشيد.