در خصوص اولين موضوع قادر به نظر دهي نيستم چون با اين موضوع برخوردي نداشته ام.اما نميدانم شما اگر در مقام يک کار فرما باشيد چه خصوصياتي را براي استخدام در نظر ميگيريد؟البته به دور از شعار هاي زيبا!»
كارفرما ؟ مطمئنا كارفرما به اولين چيزي كه مي انديشد بهره وري نيروي انساني در سازمان خود و مهارت و تخصص فرد است نه تاييد و يا عدم تاييد ولايت فقيه به عنوان شاخصي براي تاييد صلاحيت فرد براي استخدام !
لطفا به اين جمله عنايت ويژه داشته باشيد تا كمي فاصله هاي ما با ديگراني كه راه توسعه را يافته اند مشخص شود:
در كدام كشورهاي توسعه يافته براي استخدام در ادارات و سازمانهاي دولتي گزينش سازمان بر روي پرسشهاي عقيدتي و همينطور ميزان اعتقاد داوطلب به رهبر و رئيس حكومت متمركز ميشود ؟؟ (هرچند هيچ كشور توسعه يافته اي هم اكنون رهبر مادام العمر با حق وتو در مجلس و حق انواع و اقسام انتصابات مهم بر اساس اصل 110 قانون اساسي را ندارد)
شايد نگاهي به فرار نخبگان در ايران يكي از واقعيتهاي تاسف برانگيز رويكرد عقيدتي به گزينش و استخدام افراد در سازمانهاي دولتي را مشخص كند هرچند اين تنها علت فرار نخبگان نيست تنها يكي از آنهاست.
در مدلهاي توسعه يافته به عقيده فرد نسبت به حكومت (به جز در سازمانهاي امنيتي و اطلاعاتي) در سازمانهاي غير سياسي به عنوان شاخص گزينش نگاه نميشود در ايران فرد براي سقوط از مديريت واحد خدماتي يك شركت پتروشيمي هم تنها نياز به 1 اتهام ساده سياسي نظير عدم اعتقاد به ولايت فقيه دارد !
خواهرم هرآنچه شما مستقيما و عينا نديده ايد و تجربه نكرده ايد دليل بر آن نميشود كه وجود خارجي ندارد و يا اتفاق نيفتاده است كافيست تحقيق كنيد نه بر اساس آنچه ميل دروني تان ميخواهد باشد كه بر اساس آنچه هست كه قطعا چنين توانايي را داريد.
من هم چنين اميدي دارم همانطور كه شما آرزو كرديد كه در راه حق انديشه را به خدمت بگيريم به ياري خداوند يگانه
خدانگهدار