• وبلاگ : بانوي سراچه
  • يادداشت : سانسور رهبري
  • نظرات : 3 خصوصي ، 25 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    سلام
    لينک شما رو در وبانه (انجمن وبلاگهاي شيراز) ديدم. از شما دعوت مي کنم از وبلاگ ما هم ديدن و در صورت تمايل به تبادل لينک اظهار نظر فرماييد
    با تشکر

    با سلام خدمت خواهر عزيزم

    از اينكه من را به عنوان دوست خود قرار داديد بسيار خوشحال و متشكرم.

    هر موقع به وبلاگ من آمديد براي من پيغام بگذاريد

    دوستدار شما

    مهاجر

    + دفترچه هاي بي خاطره 
    در خصوص اولين موضوع قادر به نظر دهي نيستم چون با اين موضوع برخوردي نداشته ام.اما نميدانم شما اگر در مقام يک کار فرما باشيد چه خصوصياتي را براي استخدام در نظر ميگيريد؟البته به دور از شعار هاي زيبا!»

    كارفرما ؟ مطمئنا كارفرما به اولين چيزي كه مي انديشد بهره وري نيروي انساني در سازمان خود و مهارت و تخصص فرد است نه تاييد و يا عدم تاييد ولايت فقيه به عنوان شاخصي براي تاييد صلاحيت فرد براي استخدام !

    لطفا به اين جمله عنايت ويژه داشته باشيد تا كمي فاصله هاي ما با ديگراني كه راه توسعه را يافته اند مشخص شود:

    در كدام كشورهاي توسعه يافته براي استخدام در ادارات و سازمانهاي دولتي گزينش سازمان بر روي پرسشهاي عقيدتي و همينطور ميزان اعتقاد داوطلب به رهبر و رئيس حكومت متمركز ميشود ؟؟ (هرچند هيچ كشور توسعه يافته اي هم اكنون رهبر مادام العمر با حق وتو در مجلس و حق انواع و اقسام انتصابات مهم بر اساس اصل 110 قانون اساسي را ندارد)

    شايد نگاهي به فرار نخبگان در ايران يكي از واقعيتهاي تاسف برانگيز رويكرد عقيدتي به گزينش و استخدام افراد در سازمانهاي دولتي را مشخص كند هرچند اين تنها علت فرار نخبگان نيست تنها يكي از آنهاست.

    در مدلهاي توسعه يافته به عقيده فرد نسبت به حكومت (به جز در سازمانهاي امنيتي و اطلاعاتي) در سازمانهاي غير سياسي به عنوان شاخص گزينش نگاه نميشود در ايران فرد براي سقوط از مديريت واحد خدماتي يك شركت پتروشيمي هم تنها نياز به 1 اتهام ساده سياسي نظير عدم اعتقاد به ولايت فقيه دارد !

    خواهرم هرآنچه شما مستقيما و عينا نديده ايد و تجربه نكرده ايد دليل بر آن نميشود كه وجود خارجي ندارد و يا اتفاق نيفتاده است كافيست تحقيق كنيد نه بر اساس آنچه ميل دروني تان ميخواهد باشد كه بر اساس آنچه هست كه قطعا چنين توانايي را داريد.

    من هم چنين اميدي دارم همانطور كه شما آرزو كرديد كه در راه حق انديشه را به خدمت بگيريم به ياري خداوند يگانه

    خدانگهدار

    + دفترچه هاي بي خاطره 

    سلام دوست عزيز

    پاسخ تان را خواندم

    ممنون

    چند وقت پيش به امارات سفر داشتم ولي آنجا زندگي نميكنم بنده در ايران ساكن هستم سالهاي طولاني در جايي بودم كه بالقوه ثروتمند ترين استان كشور لكن از محروم ترين استانهاست(خوزستان) هرچند اكنون آنجا نيستم.

    منظور بنده از كامنت نخست كه سخنان دكتر عباسي را قيد كردم صرفا محتواي سخن ايشان ناظر بر عمق فاجعه فقر نبود بلكه منظور اين بود كه ميزان فضاي بسته و يك سويه رسانه حكومتي را كه راس آن مستقيما توسط رهبري منصوب و سياستهاي كلي آن توسط حكومت تدوين ميشود را عرض كنم

    «ولي واقعا سطح زندگي اکثريت مردم بالا رفته»

    جمله فوق شما يك قياس است، لكن قياس با چه ؟

    اگر با گذشته و چند سال پيش باشد پاسخ اينست كه برخي از كشورهاي فقير آفريقا هم نسبت به چند سال پيش درصدي از توسعه و رفاه را طي كرده اند ولي همچنان فقير هستند. ... لكن قياسي تعيين كننده و با دقت بالاست كه يك كشور را در نسبت توانمندي هاي بالقوه و آنچه ميتوانست باشد با آنچه فعليت يافته است سنجش و برآورد كند.

    «و اما ضعف مديريت ،که مشکل کنوني مانيست.تقريبا ايران در تمام ادوار تاريخ با چنين معضلي در گير بوده!»

    موافقم با شما و درست است از نظر تاريخي ،

    اما پرسش مهم كه از اين اشتراك عقيده من و شما پيرامون ضعف مديريتي مستفاد ميشود آنست كه در چه حالتهايي يك كشور در معرض مديريت ناكارامد قرار ميگيرد ؟

    يكي از اين دلايل ضعف ساختار سياسي و قانون اساسي يك كشور است كه اجازه ميدهد افراد ناكارمد در راس امور قرار گيرند پس به صرف تاريخي بودن ضعف مديريتي نميتوان حكومت فعلي را از ضعف ساختاري (تاكيد ميكنم ضعف ساختاري) تبرئه كرد.

    به جاي ضعف ساختاري ميتوان از ضعف سيستمي هم ياد كرد كه سيستم به گونه اي طراحي شده است كه بهره وري منابع انساني اعم از سطوح مختلف مديريت و غيره پايين آيد ، عموما در چنين سيستم هايي به جاي چرخش نخبگان كه در پويايي مديريتي و ارتقا بهره وري موثر اند ، انحصار قدرت يافت ميشود كه دامنه بسته اي از افراد قادر به حضور در نهادهاي تصميم ساز و تصميم گير هستند.

    «اونروز توي جمع دانشجويي احدي نبود که به اجبار اومده باشه .خيلي ها هم که مشتاق بودن و نتونستن بيان.در ضمن بازي قدرت و سياست که در کشور ما از نوع low play انجام ميشه و در ديگر کشور ها بيداد ميکنه.اين ديگه حرف من نيست حرف خودشونه!»

    بنده هم عرض نکردم که افراد از روي اجبار در جمع دانشجويي در مراسم سخنراني رهبر آمده بودند ، من از فضاي بسته و خشن امنيتي حرف ميزنم که اگر يک دانشجو و يا متخصص سياست قصد داشته باشد در حوزه انديشه و به شکل آکادميک و نه الزاما در عمل ، فلسفه قدرت يافتن يک شخص بنام نايب امام زمان را با چالش فکري مواجه کند عاقبت او همانند آنهايي ست که در کشورهاي ديکتاتوري نظير کشورهاي کمونيستي سابق با مخالفان فکري برخورد ميشد ، حتي در شعارهاي روزانه و هفتگي هم از ادبيات مرگ بر ضد ولايت فقيه سخن ميگويند ، و آيا توليد انديشه و فکر سياسي در دانشگاه كه در تاييد ساختار قدرت و ولي فقيه نباشد مصداق ضد ولايت فقيهي که روزانه مرگ بر او نثارش ميشود قرار دارد يا خير... ؟

    که متاسفانه پاسخ مثبت است.

    اين نمونه هاي برخورد در حكومتهاي ايدئولوژيك بيشتر يافت ميشود علي رغم اينكه ادعاي آزادترين كشور دنيا توسط رئيس جمهور آن (احمدي نژاد) بارها تكرار شده ...

    لكن در مدل كشورهاي توسعه يافته نظير آمريكا آزادي داخلي تا به آنجايي ست كه حتي اساتيد مخالف سياستهاي دولت آمريكا به راحتي در ساختار توليد انديشه و همينطور محافل علمي و رسانه اي آمريكا نقش دارند نظير دكتر حميد مولانا مدير دپارتمان ارتباطات دانشگاه امريكن در واشنگتن كه به راحتي در رسانه و يا در مقام يك استاد ، سياستهاي امريكا و حتي ساختار سياسي امريكا را به چالش ميگيرد بي آنكه از سوي مقامات به مخالفت و عناد با نظام !! يا عناد با مقدسات !! كه در ايران به وفور اينگونه اتهامات يافت ميشود متهم و محكوم شود ...

    علت آن اينست كه آمريكا با وجود همه سياستهاي ضد حقوق بشري كه در كشورهاي ديگر داشته و دارد لكن در درون كشور خود ميزان زيادي از آزادي را رقم زده كه اجازه پويايي قدرت را براي حفظ امنيت ملي ضروري ميداند بر عكس ما كه در ايران حفظ قدرت را با بسته كردن دامنه نخبگان و ايجاد زندانهاي سياسي و ... رقم زده ايم نمونه آن بند معروف 209 زندان اوين است پر از دانشجويان و روزنامه نگاران ...

    سلام بانو

    هيچي ندارم بگم

    فقط دلم برات تنگ شده بود اومدم يه سري بزنم بهت

    پاسخ

    سلام.توي همين نگفته ها کلي چيزاي خوشکل گفتي! ممنون که اومدي!{يه عالمه گل}

    روشني بخش ديده زهرا
    زيب آغوش مرتضي ،زينب

    آنکه بوسيد دست زهرا را
    بوسه زد چهره تو را زينب

    همچو زهرا شفاعت از امت
    مي کني در صف جزا زينب

    ميلاد مظهر زهد و يقين کامل، نائب مادر و شريک برادر،حضرت زينب کبري (س)خجسته باد.

    دخترانه به روز شده و منتظر حضور شما هستيم.

    پاسخ

    عيدتون مبارک.خدمت ميرسم!

    سلام وبلاگ جالبي داريد انشا الله موفق باشيد.

    خوشحال ميشم به ماهم سري بزنيد

    اگه دوست داشتيد لينكم كنيد.

    پاسخ

    سلام.واقعا جالبه؟کجاش؟ممنون

    سلام

    چشمتون روشن

    كاش منم اونجا بودم

    دلم داره مي تپه

    همين!

    پاسخ

    سلام.دلتون روشن.نوبت به شما هم ميرسه!

    واقعا حيف.

    هر بار كه رهبر را در اين ديدارهاي پر شور مي بينم حتي از پشت صفحه ي تلويزيون اشكم ناخودآگاه سرازير ميشود به ياد ديداري كه 8 سال پيش توفيقش را يافتم.

    ولي الان بدون اين كه رهبر را ببينم با خواندن اين مطالب به خصوص مطلب آخري(اگر خسته شديد...) تنم لرزيد و ...

    پاسخ

    چقدر برام جالبه که اين همه اشتياق داريد! اميدوارم روزيتان بشه.
    به نام خداي مهربان
    سلام و رحمت الله
    موفق باشيد
    ياعلي
    پاسخ

    سلام.رحمت الله چي؟ جملتون ناقصه!ممنون
    سلام
    از آشنايي با وبلاگت خوشوقتم .خوش به سعادتتون که نظر به جمال يار انداختيد.سر بزن يا علي

    پاسخ

    سلام.ممنون.تعبيرتون از يار چيه؟
    سلام دها جون
    خدا قوت
    پاسخ

    سلام.ممنون.تو هم اونجا بودي؟

    اينکه دقيقا صدا و سيما داره اين وسط چه نقشي ايفا مي کنه يک سواله!!

    خيلي وقت ها به وظيفه ش اونطوري که بايد عمل نمي کنه. خب البته در مواردي هم (اندک) پيش اومده که بيشتر از وظيفه ي خودش زحمت کشيده. کلا بايد براش دعا کنيم!

    پاسخ

    چه سوال مهم و انديشمندانه اي! و چه جواب گويا و واضحي!
    + دفترچه هاي بي خاطره 

    در مورد تقليد كنندگان از 1 نفر منظور بنده تقليد ديني نبود بلكه تقليد سياسي بود كه 1 نفر به ميزان بالايي تعيين كننده براي سرنوشت يك ملته از طريق مكانيزم هاي تحت پوشش خود و در صورتي كه افرادي خود را مقلد سياسي ايشان قرار ندهند از امتيازات طبيعي انساني نظير شغل در ادارات دولتي محرومند اگر بنده با مدركي كه در اختيار دارم تقاضاي كار در يك سازمان دولتي رو داشته باشم يكي از سوالات كه بايد پاسخ مثبت به آن بدهم تا استخدام شوم اينه كه آيا به ولايت فقيه معتقدي؟ يا نظرت رو درباره ولايت فقيه بگو

    پاسخ صادقانه و منفي به احتمال زياد محروميت از استخدام

    رسانه ، احزاب ، دانشگاهها و در مورد آخر مردم بايد تابع 1 نفر باشند در غير اينصورت به نوعي محروم خواهند شد اين نوع مدل سياسي سنخيت ضعيفي با حاکميت مردم بر مردم داره و تمرکز بالايي از قدرت رو در 1 نقطه رقم ميزنه

    «من هميشه سعي کردم با شما در مقام مناظره نه جدل و منطق نه عداوت صحبت کنم ولي گويا موفق نبوده ام ولي گويا موفق نبوده ام که مانع عدم نطق شده ام.در هر حال نظر شما هميشه براي من ارزشمند بوده و هست.»

    از لطف شما ممنونم

    لکن نظر بنده پر از خطاست اين رو از بابت تعارفات معمول ايرانيها نميگم بهش اعتقاد دارم.

    شايد باور نکنيد اما زمان نه چندان دور خودم مدافع سر سخت ولي فقيه ، جمهوري اسلامي ... بودم اما چرا الان منتقد سر سخت شدم ؟

    انسان در مسير زمان دريافتهايي داره و تحليلي بر آنها ... زمان زمينه مساعدي ست براي حرکت انسان به سوي تغيير ، گاه به سوي خطا گاه به سوي حق و عمدتا ترکيبي از آن دو ،

    اين تلاش عمده انسانهاست که از خطا دوري کنند اما اگر باور کنند که هرگز در هيچ عرصه اي خطا نميکنند اولين و بزرگترين خطا رو انجام داده اند

    در ميان وبلاگ نويسهاي پارسي بلاگ که عمده آنها با رهيافتي مذهبي به تحليل پديده هاي غير مذهبي ميپردازن کمتر ديدم توان صبر و تحمل پذيري شان به اين ميزان همچون شما بالا باشه

    من حقيقتا انتظار پاسخ مفصل رو ندارم چون درک ميکنم که پاسخهاي مفصل وقت گير هستند و نميخوام شما رو ناخواسته وارد يک مناظره وقت گير کنم صرفا نظر شخصي خودم رو کامنت گذاشتم

    آرزوي موفقيت دارم براي شما در زندگي

    پاسخ

    در خصوص اولين موضوع قادر به نظر دهي نيستم چون با اين موضوع برخوردي نداشته ام.اما نميدانم شما اگر در مقام يک کار فرما باشيد چه خصوصياتي را براي استخدام در نظر ميگيريد؟البته به دور از شعار هاي زيبا!و اما اينکه اگر در ايران نيستيد و زندگي ايراني را از درون لمس نمي کنيد پس چگونه اين قدر داوري ميکنيد؟اميدوارم که همه مان بتوانيم در راهي درست بيانديشيم.ممنون از نظراتتان.
    + دفترچه هاي بي خاطره 

    و اما خواهر گرامي ام اين برنامه كه قرار بود به مناسبت روز بزرگ 3 خرداد _ آزادي خرمشهر _ در خرداد 85 پخش بشه از شبكه 2 اجازه پخش نگرفت، چرا ؟

    چون تحمل پذيري در درون ساختار قدرت نهادينه نشده چون انحصار قدرت وجود داره و ترس از بر باد رفتن قدرت و از همه مهمتر بيگانه و غير خودي دانستن مردم و تکيه زدن قدرت بر شانه هاي طبقه اي خاص و نه عموم مردم

    اين مثال رو از بين هزاران مثال زدم كه عرض كنم وقتي بيان جملات معمولي فوق از رسانه ممكن نيست چطور انتظار داريد كه دانشجويان در دانشگاه در رشته هاي سياسي به نقد ساختاري جمهوري اسلامي و نيز زير سوال بردن ولايت فقيه بپردازند بي آنكه از سوي حراست دانشگاه كه زير مجموعه وزارت اطلاعات هست تهديد نشوند

    من قصدم وارد شدن به يك بحث طولاني نيست كه تشريح اين مساله از يكي دو كامنت خارجه اما كوتاه عرض ميكنم كه احزاب در جوامعي كه مردم در آن غير خودي تلقي نميشوند بر اساس نيازهاي مردمي شكل پيدا ميكنه به اين صورت كه حزب براي تداوم حياتش ناچاره كه در مقابل مردم پاسخ گو باشه اما در جوامع بسته نظير ما كه يك قدرت مركزي با محوريت يك شخص چتري بر همه اركان نظام سياسي ايجاد كرده و احزاب بايد دست بوس چنين مقامي باشند تا امكان رقابت سياسي بيابند آيا تصور نميكنيد اين نوعي انحصار قدرته كه احزاب رو از وظيفه ذاتي خودشون كه تمكين از مردمه به سوي تمكين از قدرت مركزي پيش مي بره ؟ نمونه اش در انتخابات اخير مجلس هويدا بود كه بدل شده بود به رقابت سياسي ميان خود اصولگرايان و بس

    اين فقط يك مثال بود از تمركز قدرت در جامعه ايران

    هر فردي كه قصد داشته باشه نه الزاما در مقام اجرا كه حتي در مقام انديشه اين ساختار قدرت و فلسفه وجودي آنرا به چالش بگيره از سوي سيستم قضائي وابسته به قدرت مركزي ( فاقد استقلال از نظام سياسي) مورد هجمه قضايي و كيفري قرار ميگيره

    بهرحال شما ممكنه اين را در مورد كشور ما صادق ندانيد من به نظر شما احترام ميذارم

    پاسخ

    اونروز توي جمع دانشجويي احدي نبود که به اجبار اومده باشه .خيلي ها هم که مشتاق بودن و نتونستن بيان.در ضمن بازي قدرت و سياست که در کشور ما از نوع low play انجام ميشه و در ديگر کشور ها بيداد ميکنه.اين ديگه حرف من نيست حرف خودشونه!
       1   2      >