سلام.
اول خواستم به خاطر اين شعر قشنگ يه اي ول درست و حسابي بگم.
ولي وقتي نظر اولو خوندم اي ول که از دهنم رفت بيرون هيچ يه چند تا درشت اومد نوک زبونم که مهارش کردم.
يکي مثل ابن ابي الحديد مياد نهج البلاغه رو شرح ميده و از فضايل امام علي ميگه و به حقانيتش اعتراف ميکنه ولي آخرش ميگه به سني بودنم افتخار ميکنم. يکي از اون ...تر الان مياد اون حرفو تکرار ميکنه.
خب ته جهنم جاي کياس؟
واقعا براش متاسفم.
ايشون مثل اينکه مغز گنديده و فکر بازو با هم اشتبا گرفتن.
حرف واسه گفتن خيلي زياده. يکي بش بگه شمام برو الغديرو بخون.
اگه به ما ميگي نهج البلاغه ي خودمونو بخونيم تو هم برو روايتاي خودتونو توي الغدير بخون.
حرف واسه گفتن خيلي زياده. هرچي ميگم خالي نميشم. فقط دارم منفجر ميشم.
يکي نيست بگه اخه نظراي بقيه به تو چه. تو مطلب وبلاگو بخون تمومش کن.
جنبه ندارم ديگه چي کار کنم.
امام زمان بياد داغيمونو خنک کنه.
اووووووووووووف