دوست گرامي دقت بفرماييد که يکي از اين روايات از کتب شيعه نقل نشده است بلکه تماما از معتبرترين کتب اهل سنت است!
اگر اجماع بوده پس چرا مخالفت صورت گرفته؟ اين چه اجماعي است که مخالف دارد؟
اگر اجماع شرط است پس نصب عمر توسط ابوبکر چيست؟
اگر اجماع است شوراي 6 نفره ي عمر براي عثمان چيست؟
اتفاقا تنها فردي که بعد از اين سه نفر به اجماع به حکومت رسيد اميرالمومنين علي عليه السلام است که هيچ روايتي از شيعه و سني در رد اون نميبينيد!
اما در اجماع سه خليفه ي قبل تمام احاديث شيعه و بسياري از احاديث اهل سنت اين اجماع رو رد کردند
اين روايت رو از صحيح مسلم خونديد که حفصه به عمر تعيين خلافت رو گوشزد ميکند؟؟
ببينيد: به نقل صحيح مسلم : حفصه به عمر گوشزد مىكند كه كسى را به عنوان جانشين خود معيّن كند و به دنبال آن عبداللّه فرزند عمر ، به وى مىگويد : اگر چوپان تو ، شتران و گوسفندان را بدون سرپرست رها كند ، به وى اعتراض خواهى كرد كه چرا باعث نابودى آنها گرديدى؟ پس به فكر اين امّت باش ! و كسى را بهعنوان خليفه براى آنان تعيين كن! چون رعايت حال اين امّت از مراعات وضع شتران و گوسفندان لازمتر است : « عن ابن عمر قال : دخلت علىّ حفصة فقالت : أعلمت أنّ أباك غير مستخلف؟ قال : قلت : ما كان ليفعل . قالت : إنّه فاعل . قال ابن عمر : فحلفت أنّي أكلّمه في ذلك . فسكت ، حتّى غدوت ولم أكلّمه . قال : فكنت كأنّما أحمل بيميني جبلاً ، حتّى رجعت فدخلت عليه ، فقلت له : إنّي سمعت ، الناس يقولون مقالة فآليت أن أقولها لك ، زعموا أنّك غير مستخلف ، وأنّه لو كان لك راعي إبل ، أو راعي غنم ثمّ جاءك وتركها رأيت أن قد ضيّع ، فرعاية الناس أشدّ » صحيح مسلم ، ج 6 ص 5 ، كتاب الإمارة ، باب الاستخلاف وتركه ؛ مسند أحمد ، ج 1 ص 47 ؛ المصنّف لعبد الرزاق ، ج 5 ص 448 .