سلام
در مورد يك دوره زماني در گذشته كه از به ياد آوردنش همزمان 2 احساس متفاوت به انسان دست ميده يكي شادي از ياد آوري آن پديده و ديگري غم و ناراحتي از اينكه احتمالا تكرار آن دوران يا آن واقعه ... ميسر نيست يا خيلي سخته
چه خوب كه اين واژه رو يادآوري كردين الان همچين احساسي دارم
اميدوارم يه زماني دفترچه هاي بي خاطره به دفترچه هاي با خاطره تبديل بشه تا اين احساس رو بهتر درك كنم البته به عنوان يك تجربه و نه ماندگاري احساس حسرت نسبت به گذشته
راستي اگه الان عبارت نوستالوژي رو در گوگل سرچ كنيد اولين صفحه سايت شما رو مياره
گفته بودم انتظارم از وبلاگتون رو عرض ميكنم وقت نشده بود كه بيام
فكر ميكنم اگه بيشتر در مورد تجربيات كاري و اتفاقات ملموس و عملي در وبلاگتون بنويسين واسه مخاطبين وبلاگ قابل استفاده هستش
چند مورد ديگه هستش كه ممكنه بيان مصداقي ش صحيح نباشه چون بستگي به هدف وب نويس داره ولي به شكل كلي عرض ميكنم كه دغدغه هاي يك وب نويس اگه با دغدغه هاي عمومي جامعه متناسب باشه بخش بزرگي از ارزش وب نويسي محقق ميشه فقط ميمونه تشخيص دغدغه هاي عمومي يك جامعه توسط وب نويس
يكي از دلايلي كه گاهي به وبلاگتون ميام اينه كه بين وبلاگهاي مذهبي پارسي بلاگ كه بسياري از آنها رويكردي تكراري دارند بعضي از مطالب شما به دغدغه هاي جامعه پرداخته هرچند در پاره اي موارد (شايد هم خيلي موارد ) با شما اختلاف عقيده دارم ولي وبلاگتون قابل تحسينه