دیگه وقتی نمونده - بانوی سراچه
























بانوی سراچه

اتفاق های بد خیلی ساده می افتن ولی اتفاق های خوب برای افتادن کلی مقدمه می چینن...
جوون ترین استاد بخشمون سرطان گرفته ، یک سرطان پیشرفته...

 

تبصره فرعی :مو های خیلی پرپشتی داشت ، روند ریزش روز به روز موهاشو میدیدیم.حالا دیگه کلاه میذاره سرش.
تبصره اصلی :خدا کنه نمیره ؛ من ازش حلالیت نطلبیدم
حالا هم توی این حال و روز خیلی زشته که بهش بگم حلالم کنه !
به فکر افتادم از همه اطرافیام حلیت بطلبم


نوشته شده در سه شنبه 89/3/25ساعت 9:31 صبح توسط دها نظرات ( ) |


Design By : Pichak

Archive

Links

Specific

Design

دها
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.

Menu

Others