بانوی سراچه
نمیدانم از قوم طالوت چه کم داریم شاید اراده ای و دل های به درد آمده ای. هنگامه ای که خدا را خواندند : رهبری برایمان بفرست تا تحت لوای او دمار از جالوت و جالوتیان در آوریم و خداوند چه زود اجابت کرد .آنها را به طالوت . دستهایمان را بسته ایم و دینمان را با چنگ و دندان نگه داشته ایم . خدایا قیاممان را برسان که مولایمان به معلولان نیازمند نخواهد بود.
خداوندا خودت گواهی که باید بر سر یک دل چه بیاید که لب به شکایت بگشاید و از دچاری خود بنالد. قرن هاست دچاریم و سالهاست مبتلایمان کرده ایم. نه فعل من اشتباه نیست چرا که مسبب الاسبا ب این فتن دستهای نسوخته و قلم های نفرسوده ی خودمان است که فقط نشسته و گفتیم : خدا کند که بیایی. و فرصت هایمان امروز اینگونه اند :
... اللهم فان القلوب قد بلغت الحناجر، و النفوس قد علت التراقى و الاعمار قد نفدت بالانتظار...
خدایا دلها به تنگناى گلوها رسید، نفسها در سینه حبس گردید و عمرها در اثر انتظار به پایان رسید.
Design By : Pichak |
![](http://www.Parsiblog.com/PhotoAlbum/Banooyekhane/Thumb_52379.jpg)
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.