تکه پاره های باور - بانوی سراچه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























بانوی سراچه

چقدر جالبه ،ندونسته هایی که فکر میکنیم میدونیم رو وقتی که دونستیم برامون میشکنه!البته امیدواریم  فقط ندونسته هایی که اونقدر حیاتی و خط دهنده توی زندگیمون نبودن که بریم و بخوایم بدونیم یا شایدم فکر میکردیم همونی که میدونیم تمام حقیقته!البته شاید تمام حقیقت نبوده ولی تمام واقعیت شاید بوده...

اولین باری نیست که این حس رو تجربه میکنم و میکنیم.خیلی وقتها با خوندن یک اثر یا با دیدن یک شاهکار یا با تماشا کردن یک فیلم .و این فروریزی باورها اشکال آثار نیست چرا که برای فرهنگ ما نیست.کتابی را میخوانیم که ورای حتی تفکر انتزاعی ماست.جوان ما با قهرمان فیلمی یکی میشود که اورا در این باورهای فرهنگی نه تنها قهرمان نمیکند که باورهایش را به چالش میکشد و باور ها میشکند
کمتر کسی را سراغ می توان گرفت که لا اقل نام هری پاتر رانشنیده باشد.هری از یازده سالگی آمد و ما تا هجده سالگی بدرقه اش کردیم ،با او یکی شدیم ،به معتمدین او اعتماد کردیم و از دشمنانش بیزاری جستیم(!) و کمی پس از او ما هم فهمیدیم که پروفسور دامبلدور همجنس باز بوده است.باور ها شکست...

Davinci code یا همان راز داوینچی را که میخوانی نبوغ داوینچی را چنان قدم به قدم بر دلت مینشاند که در تکریم او معطل نمیشوی ! او نیز همجنس...

ژاک سونیر چنان حیرت انگیز ایهام ها و سرنخ ها را بیان کرده و نکرده که جای تحسین دارد .و او استاد اعظم دیر صیهون است.
باور هایمان میشکند چرا که این کتابها را فقط به وسیله ی زبان به ما پیوند زده اند و نه به واسطه ی فرهنگ.و هنوز برخی نویسنده های ما به دنبال زلف های دختری در باد هستند.

 

پ.ن: شاید اگر تو هم راز داوینچی را خوانده باشی بهتر حرف یکدیگر را بفهمیم.


نوشته شده در یکشنبه 87/2/8ساعت 6:59 عصر توسط دها نظرات ( ) |


Design By : Pichak

Archive

Links

Specific

Design

دها
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.

Menu

Others