بانوی سراچه
توی وبلاگ های مختلفی دیدم که وقتی میخوان یک حرف ساده و معمولی رو تبدیل کنن به یک حرف قلمبه و مهم از واژه ی نوستالوژی استفاده میکنن.
چون معنی کلمه رو نمیدونستم توی گوگل سرچیدم و جالب بود که حتی ویکی پدیا هم نمیدونه نوستالوژی یعنی چی! و با وجود اینکه خیل عظیمی از بلاگرها از اون استفاده کردن فقط یک نفر در متن و یک نفر در نظرات اونو معنی کرده.
حالا واقعا نمیدونم که معنی نوستالوژی اینه یا نه :
«در زبان یونانی، برای بیان بازگشت، از واژه nostos استفاده می شود. به معنای رنج کشیدن است. پس نوستالوژی، رنج بردن ناشی از آرزوی ناکام بازگشت است. بیشتر اروپایی ها می توانند برای ابراز این مفهوم بنیادی از واژه مشتق از همین ریشه یونانی استفاده کنند، و یا واژه های به کار ببرند که در زبان بومی شان ریشه دارد: در زبان اسپانیولی به آن ANORANZA می گویند و در پرتغالی SAUDADE. این واژه در هر زبان بار معنایی متفاوتی دارد. در بیشتر موارد فقط به معنای غم ناشی از غیر ممکن بودن بازگشت به سرزمین خویش اند. مرگ سرزمین، مرگ خانه در انگلیسی واژه HOMESICKNESS، در آلمانی HEIMNWEH، به کار می رود. اما این ها همه از بار این معنای عظیم می کاهند، در زبان ایسلندی که یکی از قدیمی ترین زبانهاست این دو اصطلاح به وضوح از هم تفکیک می شوند:SOKNUDUR غم غربت به معنای عام کلمه است و HEIMFRA مرگ سرزمین.
روسها جدای واژه نوستالوژی، اسم و فعل مخصوص خود را دارند. یکی از تکان دهنده ترین جمله های عاشقانه در زبان روسی ????? ?? ?? ?????? است: دلم برایت تنک شده، دیگر نمی توانم درد فراقت را تحمل کنم....
در پرتو این ریشه شناسی، نوستالوژی به معنای درد جهالت است: از من دوری و من از تو بی خبرم.... همه اینها به معنای چیزی است که قبلا وجود داشته و یا چیزی که هرگز وجود نداشته (یک ماجرای تازه) چون لزوما بر مفهوم بازگشت تاکید نمی کند.
تمام کسانی که مهاجرت می کنند به دلیل نداشتن تعلق خاطر به مکان جدید دچار غم غربت می شوند
اما زندگی تنها داشته های گذشته نیست.
غم غربت چیزی جز جهالت نیست»
Design By : Pichak |
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.