بانوی سراچه
ترجیح میدم ادای اونایی رو درارم که اصلا براشون مهم نیست کی چی میگه : نمی دونم چرا هر وقت سبزیا میخوان نظرشون رو با قانون مداری کامل بیان کنن و به خواسته های منطقیشون برسن ، 1-تمام کلاسهای ما تشکیل نمیشه! خب البته دستشون درد نکنه ولی بعد که استادا شاکی شدنو یقه ما را گرفتن ، هیچ کدومشون نمیان بگن که ما بی تقصیریم. بگذریم... دیروز غیر سبزیا ، معترض بودن ، بعد از نماز توی مسجد نشستن و اقای دکتر لنکرانی هم سخنرانی کردن ! شعار دادن و اعتراض کردن و بیانیه خوندن و رفتن!!؟ اصلا به فکر دانشجوی بدبخت نبودن که حالا باید سوار سرویس بشه و بره کلاسو از سرما یخ بزنه! آخه منطق حکم نمیکنه که توی اون سرما درختی آتیش بزنن تا همه گرم بشن؟ موقعیت پیاده روی رو هم از دانشجو میگیرن اونوقت دو روز دیگه عمرش کاهش پیدا میکنه ، همه ی کلاسها هم که تشکیل شد...
2-حتما یه چیزی می سوزه ! دفعه اول برای زنده نگه داشتن یاد مغولان عزیز هم وطن(شونصد هزار سال پیشو میگم، رجوع کنین به تاریخ!) کتابخانه دم در دانشگاه رو آتیش زدن ! از اون به بعد هم: چمن درخت ساعت و ... خب لابد حق داشتنو قانونی بوده، من گردن نمیگیرم ، چون ممکنه متهم به تحمیل عقیده بشم و اگر عقیده ی من رو متحمل بشن حس استعمار بهشون و بهتون دست میده..خلاصه بگذریم....
3-راه بندون میشه! از میدون اصلی دیگه نه اتوبوسهای سرویس عبور میکنن نه ماشینهای دارای کارت تردد/البته که منطقیه! منافعش مستقیما متوجه دانشجو میشه ، غیر از اینه که میخوان پیاده روی کنیم تا عمرمون طولانی تر بشه؟
Design By : Pichak |
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.