و خدایی که در این نزدیکی ست ... - بانوی سراچه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























بانوی سراچه

خودم احساس شدید عقب ماندگی میکنم وقتی که مدت هاست اسمش رو میدونم و میخوامش و البته برام مهمه ولی چاپ بیست و پنجمش رو تازه دیشب خریدم و امروز تمومش کردم.
روی ماه خداوند را ببوس ...
به من که خیلی چسبید و این چسبندگی علت های زیادی داشت و یکی ش این بود که از دید دانای کل نوشته شده و شخص اول هم دانشجوی دکتری علوم اجتماعی پژوهشگری ه !

«ای پسر عمران!هر گاه بنده ای مرا بخواند ،آنچنان به سخن او گوش می سپرم که گویی بنده ای جز او ندارم اما شگفتا که بنده ام همه را چنان میخواند که گویی همه خدای اویند جز من .»

«متاسفم.من واقعا از این که ملحد ها نمیتوانند خداوند رو تجربه کنند متاسفم.»

«هر اندازه که به خداوند باور داشته باشی خداوند همون اندازه برای تو وجود داره.هر چه بیشتر به او ایمان بیاری ، وجود و حضور او برای تو بیشتر می شه »

«گر چه هستی خداوند ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه»
«خداوند بعضی ها نمی تونه حتی یه شغل ساده برای مومنش دست و پا کنه یا زکام ساده ای رو بهبود بده ....خداوند علی (ع) بی شک بزرگترین خداوندی ست که میتونه وجود داشته باشه»


پ.ن : عید حقانیت قاطع امیرالمومنین و شیعیانش نزدیکه.چقدر خوبه که همه ی ما یه جشن کوچولو یا بزرگ واسه خوندنه خطابه ی غدیر بگیریم.


نوشته شده در پنج شنبه 87/9/7ساعت 11:58 صبح توسط دها نظرات ( ) |


Design By : Pichak

Archive

Links

Specific

Design

دها
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.

Menu

Others