بانوی سراچه
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام. همان طور که تمام خوانندگان محترم وبلاگ مستحضرند شعری که در پست پیشین گذشت با تمام خوبی ها و بدی هایش بابی را برای نقد و بررسی هر چه بیشتر دو مکتب شیعه و سنی گشود. جا دارد از تمام کسانی که در مباحثه های کامنتی حضور داشتند تشکر کنم به خصوص برادر ارجمندم آقای محمد علی ایران اسلام. بهتر دیدم که پست های بعدی را به بیان ادله ها اختصاص دهم تا هر جویای راهی بتواند استفاده کند. از تمام برادران اهل تسنن دعوت می کنم تا آنها نیز به اقامه ی دلیل به پردازند که یک طرفه به قاضی نرفته باشیم. و من الله توفیق ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم هرگز جدا ز دامن حیدر نمی شویم با ما مگو که شیعه و سنی برادرند ما با زنا زاده برادر نمی شویم پ.ن:1-اگه خواستین می تونید اصل و نسب «عمر» رو توی کتاب فرحه الزهرا بخونید. 2-ما با اهل تسننی وحدت داریم که با ما وحدت داشته باشن نه اینکه شمشیر از رو بکشن. می ترسم از کسی که نمی ترسد از خدا می ترسم از خدا که نمی ترسد از کسی پ.ن: این فقط مال خودم! چه موقع چیزی رو انتخاب میکنیم؟ ها؟ (لازم نیست اول جمله بگم به نظر من ؛چون وقتی فقط من دارم توی این بلاگ مینویسم یعنی من نظراتم رو به خوردتون میدم دیگه!) همین طوریه چیزهایی رو که انتخاب میکنیم.اگر در اوج باشه منتخب میشن.چیزی که مهمه نفس ه انتخاب ه . نه اینکه کی این کار رو میکنه! وقتی یک متن از یک نویسنده توسط چند کاربر منتخب اعلام میشه یعنی اینکه قاعدتا در نهایت معیار ها قرار داشته. و این قاعده ای نیست که در مورد کل وبلاگ صدق نکنه. پ.ن: نمی دونم چرا به این بیچاره گیر دادم! پا ورقی :
معمولا آدم ها برای چیزی بها می پردازند که در اوج باشه و قابلیت داشته باشه!
می دونم که تعیین کننده ی معیار ها من نیستم ولی خیلی وقتها از میون منتخبین پارسی بلاگ به چیزهایی بر میخورم که برام سؤال بر انگیز میشه! و به انتخاب نشده هایی ، که مسئولم(دچار سؤال زدگی شده!) می کنند.
وقتی توی یک جامعه هر چند کوچک برگزیده ای معین میشه باید نسبت به دیگران ارجحیت داشته باشه ولی لزوما این اتفاق نمی افته!
حالا واقعا آیا زمان اوج یک وبلاگ برای نویسنده ی اون همون موقعی ه که پارسی بلاگ اعلام میکنه؟ یا اصلا وبلاگی که پارسی جان اعلام میکنه به اوج رسیده که منتخب بشه؟
ربط عنوان به پست اینه که وقتی کسی به اوج میره مثل یه بادکنک رها توی آسمون میشه!
1-از دیروز که سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز رو دیدم چند بار تا صفحه ی مدیریت وبلاگ اومدم و برگشتم.
2-سانسور لزوما به معنای کم کردن یک متن یا فیلم یا صحبت نیست .بلکه هر جا منظور و گفتار و کردار فاعل از روی عمد درست بیان نشه سانسور صورت گرفته.
3-چقدر دلم میخواد قالب وبلاگم رو عوض کنم ولی نمیدونم چه طوری!
روز شنبه به یمن حضور رهبری در ساعات 9 الی 12 کلاس های ساعت 2 تشکیل نشد.ولی واقعا خسته شده بودیم،چند ساعت زیر آفتاب توی نیم وجب جا نشستن و گوش دادن دیگه واسه آدم رمق نمیذاره!
یکی از ویژگی های مهم و بارز در دیدار رهبری، صمیمیت ایشون با ما بود که نظر خیلی ها رو مثبت کرد ولی متاسفانه صدا و سیما قشنگ ترین تکه های دیدار رو حذف کرده بود.مثلا همون اول که اومدن گفتند که من از دیدن شما جوون ها احساس جوونی میکنم و کلی همه دست زدن و تشویق کردن.یا مثلا یه جایی وسط سخنرانی تکبیر گفتیم.آقا فرمودن: این تکبیر برای رفع خستگی خودتون بود وگر نه ما که تکبیر نخواستیم!
اواخر سخنرانی بود که یه کم ازدحام شد.ایشون فرمودن: توجه کنید ؛(مکث نسبتا طولانی آقای خامنه ای) و ادامه دادن: این شلوغی یعنی اینکه خسته شدید؟!بچه ها هم یک بله و خیر دست و پا شکسته جواب دادن .بعد گفتن: اگه خسته شدید تا من همین حالا صحبتم رو تموم کنم. که این بار همه بلند و رسا شعار دادن و ساکت شدن و به ادامه ی سخن ها گوش دادن.
همه ی این لحظه ها یی که گفته شد و نشد برای خیلی ها تاثیر گذار شد ولی حیف که صدا و سیما خیلی ها رو محروم کرد.
Design By : Pichak |
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.