بانوی سراچه
اگر حرف ها تمام شوند و قلم ها بخشکند دلمان خوش است که رنگ ها هیچ گاه سکوت نمی کنند و همیشه حرفی برای گفتن و پاشیدن دارند. این روز ها که می گذرد سر ها بیشتر در گریبان ها فرو می روند و چشم ها کم سو تر می شوند اما رنگ ها همیشه جلا داشته اتد و دارتد . می بینم که آسمان طوسی ست و در پس لایه های خاکستری در انتظار آبی شدن. می بینم که باران بی رنگ است و در انتظار رنگی شدن ؛ نگو که نمیدانی بارانِ رحمتِ ظهور، رنگارنگ است.اینجا که سبزه ها کدر است و مشتاق سبز شدن و نمک و شکر بی مزه است و در انتظار شیرین و شور شدن و چند گاهی ست دیگر نمی شنوم نمک ها نمک گیر کنند و شکر ها حلوای آشتی بسازند. تعجبی هم ندارد این روز ها که همه خود را به فراموشی زده اند چه فرقی می کند که کسی بهای قرمزی چند سیب را به چند گاز بدهد. نمیدانم از قوم طالوت چه کم داریم شاید اراده ای و دل های به درد آمده ای. هنگامه ای که خدا را خواندند : رهبری برایمان بفرست تا تحت لوای او دمار از جالوت و جالوتیان در آوریم و خداوند چه زود اجابت کرد .آنها را به طالوت . دستهایمان را بسته ایم و دینمان را با چنگ و دندان نگه داشته ایم . خدایا قیاممان را برسان که مولایمان به معلولان نیازمند نخواهد بود. موعود مهربان فرمود: فَلا ظُهُورَ إِلاّ بَعْدَ إِذْنِ اللّهِ تَعالى ذِکْرُهُ وَ ذلِکَ بَعْدَ طُولِ الاَْمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلاءِ الاَْرْضِ جَوْرًا: ظهورى نیست، مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و قساوت دلها و فراگیر شدن زمین از جور و ستم. آقای من ! نمیدانم اینها که میگویند امام زمان ظهور کرده اند ، کدامین باطل را به جای حق نشانده اند؟ کدامین جنگ را نادیده گرفته اند ؟ ما که میدانیم در زمان حضورشما صلح و صفا حکم فرما می شود ، از این همه دروغ دلمان میگیرد... وامّا ظهور فرج، موکول به اراده خداوند متعال است و هر کس براى ظهور ما وقت تعیین کند دروغگوست. مولای مظلوم من!خودتان بهتر از هرکسی آگاهید،در این دنیایی که مردم خوی انسانی خود را در پستو ها پنهان کرده اند ، هر شیادی به دنبال منفعتی ست،یک روز میگویند باب نزدیکی به شمایند روز بعد میگویند خود شمایند و فردایش ادعای خدا و پیغمبری میکنند. مهدی موعود که قرار است ظهور کند به شونصد حدیث معتبر : نامش م ح م د است نه علی محمد آقا جان آقا درست است که شما پدر مهربانید و ابا صالح تا پنج روز دیگر هر روز حوالی صبح مینویسم به یاد یار مهربان ، میخواهم فضای سراچه را خوشبو کنم...
این روز ها هیچ چیز خودش نیست و الا چه حاجت طبیب به بیمار!؟
خداوندا خودت گواهی که باید بر سر یک دل چه بیاید که لب به شکایت بگشاید و از دچاری خود بنالد. قرن هاست دچاریم و سالهاست مبتلایمان کرده ایم. نه فعل من اشتباه نیست چرا که مسبب الاسبا ب این فتن دستهای نسوخته و قلم های نفرسوده ی خودمان است که فقط نشسته و گفتیم : خدا کند که بیایی. و فرصت هایمان امروز اینگونه اند :
... اللهم فان القلوب قد بلغت الحناجر، و النفوس قد علت التراقى و الاعمار قد نفدت بالانتظار...
خدایا دلها به تنگناى گلوها رسید، نفسها در سینه حبس گردید و عمرها در اثر انتظار به پایان رسید.
وَ أَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، کَذَبَ الْوَقّاتُونَ.
آقا ظهور کن...
پدرش امام حسن عسکری ست نه میرزا رضای بزاز
در سال 255 هجری قمری به دنیا آمده است نه 1235
در سامرای عراق متولد شده است نه محله ی بازار مرغ شیراز
تو چرا باورت میشه که یک نفر هم نائب باشه هم خودش باشه هم پیغمبر و هم خدا باشه؟خدایی که وقتی دربار وقت میندازدش زندان در وصف خودش میگه : لا اله الا انا المسجون الفرید«نیست خدایی جز من زندانی تنها»
گفته اند عاصف بن برخیا، تخت پادشاهی بلقیس را به طرفة عینی از سرزمین سبا به سرزمین سلیمان آورد؛او یک حرف از اسم اعظم خدا را میدانست...
و گفته اند که شما تمام حروف اسم اعظمی ؛ چه شود گر تو بیایی...عجل علی ظهورک
حجت خدایید و باقی مانده خدا در روی زمین
اما این روز ها دلم شما را با لقب «طرید»تان میخواند . در این دنیای مه آلود چه کسی ست که شما را طرد نکرده باشد؟
به بهانه ی شما جشن میگیریم و از یاد شما غافل میشویم.
شب میلاد شما شما و به یمن وجودتان عروسی به پا میکنیم و نمیکنیم به یاد شما لا اقل مجلس گناه به پا نکنیم.
...
میدانم که میآیی.
بیا ! تا فخر بفروشیم به همه ی آنهایی که شما را انکار و تحریف میکنند.
Design By : Pichak |
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.